کد مطلب:162999 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:249

تمایل به بکاء و دوست داشتن آن
به این معنا كه اگر كسی هم گریه نكند، اما تمایل به این كار داشته باشد و دلش بخواهد كه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام بگرید و به نوعی این تمایل را نشان بدهد، مطلوب و مستحب است كه این تمایل و اظهار آن را داشته باشد، و همین است معنای آن تباكی كه در كلام معصومین علیهم السلام دیده می شود و میان بكاء و تباكی، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر بكائی حتماً تباكی مقدمه بكاء است و تباكی ها، بكاء نیز هست و چنان كه در تفسیر دوم گفته شد، تباكی مقدمه بكاء است و تباكی به این معنا(تمایل به گریه و دوست داشتن آن) حتماً با بكاء خواهد بود. چرا كه اگر كسی كاری را نخواهد، انجام نمی دهد بویژه اگر آن كار در ارتباط با دل و تأثر قلبی باشد و گاهی این مقدمه، قهری و ضروری نیز است، به این معنا كه تا كاری را نخواهد و تمایل به آن نداشته باشد، آن كار را انجام نخواهد داد؛ مثل آن حدیثی كه به نقل از امام علی علیه السلام می گوید:

مَنْ لَمْ یَتَحَلَّمْ لَمْ یَحْلُمْ؛ هر كس حلم و بردباری را نخواهد و تمایل خود را به حلم، به نوعی نشان ندهد، بردبار نخواهد شد. [1] .

حال سخن ما نیز این است كه تا كسی تباكی نكند، بكاء هم نخواهد كرد و هر كس آن كار بكند، دلیل این است كه این كار(بكاء) را نیز می خواهد بكند و همین خواستن نه تنها مطلوب و مستحبی است كه حتی گاهی ضروری و قهری هم هست و به هیچ وجه نمی تواند شائبه ای از ریا داشته باشد. چرا كه قهری بودن با تصنعی بودن، در تضاد است.


[1] محدث نوري، لؤلؤ و مرجان، ص 36، به نقل از غررالحكم.